من


بچه ای از پدرش پرسید سیاست یعنی چی؟

پدر میگه : برای تو ۱ مثال درمورد خانواده خودمون بزنم ؛ من حکومت هستم ؛

چون همه چیز رو من تعیین میکنم . مامانت جامعه هست چون کارهای خونه رو

اون اداره میکنه. کلفتمون ملت فقیر و پا برهنه هست چون از صبح تا شب

کار میکنه و هیچی نداره.

تو روشنفکری چون داری درس میخونی و پسر فهمیده ای هستی .
 
داداش کوچیکت هم که دو سالش هست نسل آینده است ...
 
پسرک نصف شب با صدای برادر کوچیکش از خواب می پره و می بینه زیرش
 
رو کثیف کرده می ره توی اتاق خواب پدر و مادرش می بینه پدرش توی تخت نیست
 
و مادرش به خواب عمیقی فرو رفته و هر کار میکنه مادرش از خواب بیدار نمیشه.
 
میره تو اتاق کلفتشون که اون رو بیدار کنه میبینه باباش با کلفتشون خوابیده !!!!!
 
فردا صبح باباش ازش می پرسه ؛ پسرم فهمیدی سیاست چیه ؟
 
پسر میگه : بله پدر؛ سیاست یعنی اینکه حکومت ترتیب ملت فقیر و پا برهنه رو میده
 
 
در حالی که جامعه به خواب عمیقی فرو رفته و روشنفکر هرکاری می کنه نمیتونه
 
جامعه رو بیدار کنه در حالیکه نسل آینده داره توی کثافت دست و پا می زنه ...


دلم گرفته ای دوست هوای گریه بامن...


الان رابطه ها طوری شده که یکی خیانت نمیکنه فکر میکنه داره بهت لطف میکنه :|

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما

چه کسی یاد تورا خواهد شست؟!


عزیزی میگفت :
همیشه آنقدر خوب باش که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران،،
گرفتن خودت از آنها باشد....